به گزارش مشرق، آمادگی «ترامپ» برای مذاکره با ایران را یک شگرد تبلیغاتی میداند و میگوید: کسانی که در ایران از اینکه ترامپ ادعا میکند آمریکا آماده مذاکره است یا اگر رئیس جمهور شود به سرعت مذاکره خواهد کرد، خوشحال میشوند، نشان میدهد که سیاستهای مسئولان ایالات متحده آمریکا را به خوبی درک نکردهاند چرا که این مذاکراتی که طرف آمریکایی مدعی است، هیچ نفعی برای کشور ما نخواهد داشت.
منتقد نگاه و توجه مسئولان به خارج از کشور است و به صراحت اعلام میکند که متأسفانه بعضی از مسئولان کشور، فکر میکنند راه حل گذشت از بحرانهای اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم، چشم دوختن به قدرتهای خارجی است و امید دارند تغییرات و تحولات در سیاستهای خارجی ایالات متحده آمریکا میتواند راه حلی برای مشکلات ما باشد.
از آنجا که به عنوان یک دیپلمات شناخته میشود اما راه حل مشکلات و معضلات کنونی را نگاه به داخل میداند و بر این باور است که ۹۰ درصد مشکلات با تدبیر، مدیریت درست و جامع و با استفاده از کسانی که در سطح عالی مدیریت میتوانند با خلاقیت، دلسوزی و سلامت نفس و به دور از هرگونه فساد و انحصار برای کشور قدمهای بزرگی بردارند حل میشود.
او دورنمایی از سیاستهای کلان ایالات متحده آمریکا ارائه داد و گفت: هیچ تفاوتی بین «ترامپ» و «بایدن» نیست و نباید در داخل کشور نگاه اشتباه به سیاستها و راهبردهای دو حزب دموکرات و جمهوری خواه داشته باشیم، آنچه مشخص است اینکه یک نامزد در آمریکا میخواهد با روی خوش فشارها را علیه ایران ادامه بدهد و دیگری به دنبال سیاست خشن و تهدید علیه ایران است.
این بخشی از اظهارات «رامین مهمانپرست» سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی است که سابقه مسئولیت سفارت ایران در لهستان و لیتوانی را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است.
آنچه پیش رو دارید گفتگوی مشروح با رامین مهمانپرست است:
«دونالد ترامپ» اعلام کرده است که اگر رئیس جمهور شود، ظرف یک ماه با ایران توافق میکند. در مقابل برخی در داخل معتقدند باید منتظر شکست ترامپ ماند، چرا که رقیب دموکرات وی خواهان بازگشت به برجام شده است؛ آیا درست است که سرنوشت کشور و ملت ایران را به انتخابات کشوری دیگر، بهخصوص آمریکا گره بزنیم؟
آمادگی ترامپ برای مذاکره یک شگرد تبلیغاتی و ادعای او هم برای آمادگی مذاکره با ایران، پوچ است چرا که سیاست اصلی رئیس جمهور آمریکا فشار حداکثری علیه ایران است و احساس میکند این فشار با محدودیتهایی که در تحریمهای نفتی و جلوگیری از همکاری شرکتهای مختلف با ایران انجام میدهد میتواند بر روی وضعیت اقتصادی ما تأثیر بگذارد.
اگر اعتقاد ترامپ به سیاست فشار حداکثری و به دنبال محدود کردن هر چه بیشتر روابط کشورها با جمهوری اسلامی ایران باشد، دلیلی ندارد که در شرایط انتخابات بخواهد با ایران مذاکره کند مگر آنکه احساس کند از فضای اعلام آمادگی برای مذاکره میتواند در رقابت با نماینده حزب دموکرات، استفاده تبلیغاتی کند. بنابراین کسانی که در ایران از اینکه ترامپ ادعا میکند آمریکا آماده مذاکره است یا اگر رئیس جمهور شود به سرعت مذاکره خواهد کرد خوشحال میشوند، نشان میدهد سیاستهای مسئولان ایالات متحده آمریکا را به خوبی درک نکردهاند چرا که این مذاکراتی که طرف آمریکایی مدعی است هیچ نفعی برای کشور ما نخواهد داشت.
از طرف دیگر رقیب دموکرات ترامپ، «جو بایدن» اعلام کرده است در صورتی که در انتخابات پیروز شود به برجام بر میگردد، اما باید ببینیم که برگشت آمریکا به برجام برای ما چه دستاوردی خواهد داشت.
دموکراتها بیشترین انسجام را برای تحریمهای همه جانبه بر علیه کشورمان شاهد بودیم درواقع همیشه دموکراتها از شگردهای اقتصادی ویژهای استفاده کردهاند و بیشترین تحریمها در زمان «اوباما» علیه ایران شکل گرفت آنچه مشخص است، سیاستهای کلی آمریکا [دموکرات و جمهوریخواه] در قبال جمهوری اسلامی ایران با هم تفاوتی ندارد، ممکن است تاکتیکهای مختلفی را به کار ببرند اما استراتژی کلی آنها، فشار به جمهوری اسلامی ایران، محدود کردن تحرکات ما و جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای است و سیاست مشترکی که بین احزاب رقیب در ایالات متحده آمریکا وجود دارد، تقویت رژیم صهیونیستی و تضعیف جبهه مقاومت است تا منافع آنها و صهیونیستها در درجه اول اولویت قرار گیرد.
نکته بعدی این است که ما در زمان دموکراتها بیشترین انسجام را برای تحریمهای همه جانبه علیه کشورمان شاهد بودیم. در واقع همیشه دموکراتها از شگردهای اقتصادی ویژهای استفاده کردهاند و بیشترین تحریمها در زمان «اوباما» علیه ایران شکل گرفت.
بارها این موضوع مطرح شده است که بین دموکراتها و جمهوریخواهان هیچ تفاوتی وجود ندارد، اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم به چه مواردی میتوان اشاره کرد تا مشخص شود سیاستهای آنها علیه ما یکسان است؟
در زمان ریاست جمهوری اوباما، نماینده او «جان کری» برجام را پذیرفت و اعلام کرد که به عنوان عضو برجام آماده همکاری دو جانبه یا چندجانبه در قبال تعهدات ایران است اما در همان زمان هم هیچ تحرک محسوس اقتصادی، رفع محدودیتها و ممانعتها علیه فعالیتهای اقتصادی کشور ما صورت نگرفت و با شگردهای مختلف، شرکتها و کشورهایی که مایل به همکاری با ایران بودند را میترساندند و عملاً غیر از رفت و آمد هیئتها شاهد تحرک جدی اقتصادی نبودیم.
پس چرا با این حال مسئولان بر مذاکرات و توافق هستهای تاکید میکردند؟، بخصوص اینکه انتقادهایی به دولت فعلی مطرح میشود مبنی بر اینکه نگاه او بیشتر به خارج است تا داخل، اما دولت خودش این نوع انتقادها را قبول ندارد؛ با توجه به سابقهای که در دستگاه دیپلماسی دارید، روش و رفتار دولت را چگونه میبینید؟
مسئله اصلی که باید به آن اشاره کنم این است که متأسفانه بعضی از مسئولان کشور، فکر میکنند راه حل گذشت از بحرانهای اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم، چشم دوختن به قدرتهای خارجی است و امید دارند تغییر و تحولات در سیاستهای خارجی ایالات متحده آمریکا میتواند راه حلی برای مشکلات ما باشد.
متأسفانه سالهای زیادی را با این تصور غلط از دست دادهایم، فرصتهای زیادی به هدر رفت و از ظرفیتهای بزرگ داخلی غفلت شد و در صورتی که توانایی داخل کشور را میتوانستیم تقویت و احیا کنیم. مشکل اصلی ما بحران مدیریت در داخل کشور و نگاه اشتباه بعضی از مسئولان در بهره برداری از استعدادهای درونی و منابع داخلی کشور است. حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد مشکلات با تدبیر، مدیریت درست و جامع و با استفاده از کسانی که در سطح عالی مدیریت میتوانند با خلاقیت، دلسوزی و سلامت نفس و به دور از هرگونه فساد و انحصار برای کشور قدمهای بزرگی بردارند، حل میشود و اگر ما بتوانیم به منابع داخلی توجه جدی کنیم و برنامههایی را در جهت بکارگیری ظرفیتهای داخل به مرحله اجرا بگذاریم به تدریج مشکلات کمرنگ میشود و به نقطه اقتدار اقتصادی و رضایت مردم نزدیکتر میشویم.
در چنین شرایطی اگر به اقتدار اقتصادی نزدیک شویم آن زمان در سیاست خارجی میتوانیم قویتر عمل کنیم و در قبال کشورهایی که میخواهند به ما زور بگویند از موضع قدرت و برابر میتوانیم با آنها صحبت کنیم و امیدوار باشیم که در قبال طراحیهای استراتژیک و در تنظیم روابط خود با سایر کشورها، منافع ملی ایران را بهتر تأمین میکنیم.
پس این گزاره درست است که نگاه دولت به خارج از کشور است تا ظرفیتهای داخلی؟
اشتباه اصلی دولتیهای ما این است که به جای توجه به ظرفیتهای داخلی چشم امید بستهاند به اینکه مقامات کشور ایالات متحده آمریکا به چه شکل تغییر سیاست میدهند، یا چه ادعایی در رابطه با کشور ما میکنند و فرصت سوزیهایی که تا الان انجام شده است را متأسفانه با این سیاستهای اشتباه همچنان ادامه میدهیم.
اشتباه اصلی بعضی از مدیران ما این است که به جای توجه به ظرفیتهای داخلی چشم امید بستهاند به اینکه مقامات ایالت متحده آمریکا به چه شکل تغییر سیاست میدهند!
به انتخابات آمریکا برگردیم، در حالی که نقض توافق هستهای از دوران «اوباما» شروع شد و از سوی دیگر نیز دموکراتها شدیدترین تحریمها را قبل از برجام علیه کشورمان وضع کرده بودند، چرا با این حال برخی از احزاب و شخصیتهای سیاسی در داخل کشور از یک کاندیدا در آمریکا حمایت میکنند؟
بعضی وقتها نگاه اشتباه بین سیاستهای راهبردی و استراتژیک مقامات ایالات متحده آمریکا با تاکتیکهایی که توسط احزاب مختلف در قبال جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته میشود صورت میگیرد. احزاب آنها از روشها و تاکتیکهای مختلف استفاده میکنند و ما تصورمان این است که در سیاستهای راهبردی، آنها با هم متفاوت هستند، در صورتی که این برداشت، اشتباه است.
مقامات ایالات متحده آمریکا از هر جناحی که باشند برای آنها جمهوری اسلامی مقتدر و مستقل که اجازه ندهد کشورها و قدرتهای بزرگ خارجی بخواهند در منطقه ناامنی ایجاد کنند، قابل تحمل نیست و به همین جهت، استراتژی کلی مقامات ایالات متحده آمریکا وجود یک ایران ضعیف است که نتواند از مشکلات و ناامنیهای منطقه جلوگیری کند؛ آنها ایرانی میخواهند که به خاطر ضعف در ابعاد مختلف، حرف گوش کن آنها و تابع سیاستهای آمریکاییها باشد و با فتنههایی که در منطقه طراحی میشود همراهی کند.
سوال همین جاست که عدهای در داخل معتقدند با روی کار آمدن دموکراتها تغییراتی در سیاستهای آمریکا صورت میگیرد، برای مثال از برجام و بازگشت آمریکا به میز ۱+۵ صحبت میکنند… به نظر شما اگر دموکراتها سر کار بیایند میتوان به برجام امیدوار بود؟
توجه داشته باشیم که ایران قدرتمند، مورد توجه و استقبال هیچکدام از جناحهای سیاسی داخل آمریکا نیست و این یک اصل پذیرفته شده است. اما در عین حال تاکتیکهای مختلفی دارند که یکی از آنها بحث «برجام» است. یک نامزد میخواهد با روی خوش، فشارها را علیه ایران ادامه بدهد و دیگری به دنبال سیاست خشونت و تهدید علیه ایران است.
خب، با همین رویکردی که گفتید تکلیف برجام در دولت دموکراتها چه میشود؟ همان طور که سابقه بدعهدی آمریکا بر همه اثبات شده آیا در صورت پیروزی احتمالی دموکراتها در انتخابات، موضوع بازگشت به «برجام» با فشار و محدودیت بیشتر از طرف مقابل [امریکاییها] مطرح نمیشود؟ یعنی به اسم برجام پروندههای دیگری را برای ایران باز نمیکنند؟
بنده معتقدم بازگشت آمریکاییها به برجام هرچند که بعید به نظر میرسد اما حتی اگر صورت بگیرد آنها سعی میکنند شرط و شروط جدیدی را برای اجرای تعهدات طرفهای ایران در برجام قرار دهند که در این راستا میتوان به موشکهای بالستیک کشورمان، بحث حضور جدی ایران در منطقه، وضعیت ایجاد ثبات و امنیت در منطقه و جلوگیری از فتنههایی که آنها [آمریکاییها] دنبال میکنند اشاره کرد. این موارد موضوعاتی است که فکر میکنم به عنوان شرط و شروطهای جدید بخواهند به عنوان عواملی که مانع از انجام تعهدات طرف غربی شود اعلام کنند.
ما از برجام فقط یک دستاورد داشتهایم و شاید بیشتر از آن چیزی نصیب مسئولان ما نشد و آن اثبات حسن نیت کشورمان در صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران بود.
بر این اساس اگر نظر ما این باشد که «بایدن» برنده انتخابات شود و به برجام برگردد و ما تصور کنیم همه مشکلات حل میشود و آمریکاییها دیگر به عنوان یک کشور متعهد به تعهدات خودشان پایبند میمانند و حقوق کشور ما را تأمین خواهند کرد و به تعهدات خود عمل خواهند کرد، تصوری است که من خیلی بدبینانه به آن نگاه میکنم چون ماهیت رژیم حاکم بر ایالات متحده آمریکا، استکباری است و استکبار به دنبال کسب منافع بیشتر برای خود با پایمال کردن حقوق کشورهای دیگر است.
چه اقدامی سبب ایجاد بازدارندگی در مقابل راهبردها و سیاستهای آمریکا میشود؟
ایران ضعیف، حتی اگر تمام کشورهای غربی به ظاهر برای همکاری در چارچوب «برجام» اعلام آمادگی کنند قطعاً ما را به آن نقطه اصلی نمیرساند، چون کشورهای غربی دلیلی برای خودشان نمیبینند که یک کشور ضعیف را بخواهند با شعارهایی که به استقلال منطقه و به تقویت جبهه مقاومت ختم میشود یاری کنند.
بنابراین، ایران قوی و مقتدر که میتواند تعیین کننده در سرنوشت منطقه باشد، آن موقع میتواند طرف معامله و طرف تعهد کشورهای قدرتمند غربی و همه قدرتهای مؤثر جهانی قرار گیرد چون قوی ظاهر میشود و میتواند در معادلات تأثیر بگذارد. ما باید به دنبال رسیدن به این نقطه قوت و اقتدار منطقهای و بینالمللی باشیم.
باید بدانیم آن چیزی که کشور ما را نجات میدهد و باعث رضایتمندی مردم ما میشود این است که ما بتوانیم با تدبیر درست از ظرفیتهای مختلف داخل برای حل مشکلات اقتصادی به خوبی استفاده کنیم و سطح معیشت و رفاه مردم را بالا ببریم و پشتیبانی آنها را داشته باشیم تا با قدرت بتوانیم از حقوق خودمان در عرصههای بینالملل و در قبال فتنههای مقامات آمریکایی و صهیونیستی مقابله کنیم.